سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]

 
 
دوستت دارم باور کن )(پنج شنبه 87 اردیبهشت 5 ساعت 4:57 عصر )
دوستت دارم باور کن )

دل ما حرف حساب حالیش نبود!
جمع وضرب‌ ، حساب کتاب حالیش نبود!
تو یه چشم به هم زدن گر می گرفت ،
عاشق بی رنج و عذاب حالیش نبود!
دنبال سراب چشمات می دوید !
نرسیدن به سراب حالیش نبود!
حرفای خودشُ رک و راست می زد ،
حرف زدن پشت نقاب حالیش نبود!
توی خواب زندگی می کرد همیشه ،
الکی بودن خواب حالیش نبود !
من می ترسوندمش از آخر کار،
اما ترس و اضطراب حالیش نبود!
حالا هی بهش می گم :((دیدی نموند)) ؟
دیدی اون شعرای ناب حالیش نبود؟
اما دل تو سینه مرده، ساکته
اون از اولم جواب ، حالیش نبود

                        

» میلادترابی
»» نظرات دیگران ( نظر)